| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
نحوه سؤال کردن مدیران باهوش و کارآمد در محل کار
خیلی از ما در زندگیمان با پرسشهایی مواجه می شویم که پاسخ آنها را می دانیم، اما با این حال دوست داریم نظر دیگران را هم جویا شویم. گاهی بعد از پرسیدن این سؤالات احساس کم هوشی کردهایم، در بیشتر مواقع واکنش دیگران سبب ایجاد چنین احساسی در ما شده است. مهم این است چطور از دیگران سؤال بپرسیم.
افراد باهوش از دیگران سؤالاتی می پرسند که پاسخهای خوب و متنوعی دارد و می توانند چیزهای خوبی از آنها یاد بگیرند.
مشکل اینجاست که ما سؤالات محدودکنندهای داریم. بگونهای سؤال می کنیم که پاسخ آن از قبل مشخص است. حتی در خیلی موارد اصلاً به پاسخ طرف مقابلمان توجه نداریم. چون طوری سؤال میپرسیم که پاسخ آن واضح و روشن است.
◀️ سؤالات اشتباه در محیط کار و بهترین جایگزین برای آنها:
▪️سؤالاتی که برای دریافت تائید دیگران پرسیده می شود
این سؤالات تنها ذهن طرف مقابل را محدود می کند. پس او به جای فکر کردن و ارائه بهترین راه حل، تنها پاسخ دلخواهتان را به شما می دهد. مانند اینکه بپرسیم: "بهتر نیست آن سفارش را همین طور که هست تحویل دهیم؟ به نظر شما باز هم باید منتظر بمانیم؟"
خیلی از این سؤالات تنها یک پاسخ دارند و پاسختان کاملاً واضح و روشن است.
می توانید این سؤالات را بدین صورت مطرح کنید:
"به نظر شما درباره این سفارشها چه کاری می توانیم انجام بدهیم؟ فکر می کنید بهتر است چه کار کنیم؟"
این سؤالات پاسخ اصلی را در بر ندارد و هر یک از آنها به طرف مقابل امکان می دهد درباره پاسخ خوب فکر کنند. برای این سؤالات پاسخهای زیادی هم وجود دارد.
▪️سؤالاتی که تنها دو گزینه پیش روی طرف مقابل قرار می دهد
تصور کنید می خواهید یک سفارش به دست مشتری برسانید اما در بین راه متوجه می شوید کیفیت مطلوبی ندارد. درباره آن چاره اندیشی می کنید و فقط دو راه حل برای آن دارید که هر دو جوانب مثبت و منفی دارند. اکنون از اعضای گروهتان سؤال می کنید و دو راه حل مقابلشان می گذارید. "به نظر شما باید تمام کار را از اول شروع کنیم؟ یا باید ادامه دهیم و امیدوار باشیم مشتری متوجه نقصان سفارش نمی شود؟"
اعضای تیم یکی از این دو راه حل را انتخاب می کنند؛ زیرا تنها دو راه حل محدود وجود دارد و ذهنشان به همین دو راه معطوف است. قطعاً راه حل بهتری هم وجود دارد که شما به آن توجه نکردهاید.
پس با پرسش اشتباه و محدودتان، قدرت تفکر درباره راه سوم را از اعضای تیم گرفتهاید. نباید ذهن اعضای گروهتان را تنها با چند راه حل محدود کنید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
▪️سؤالاتی که واقعاً برای دانستن پرسیده نشدهاند
فکر می کنید اگر درباره چیزی سؤال کنید ضعف خود را نشان دادهاید؟ آیا بهعنوان یک مدیر ضعیف و آسیب پذیر جلوه می کنید؟ شاید حق با شما باشد. بهترین راه این است به جای سؤال پرسیدن، توضیح بخواهید. سؤال خود را به این صورت مطرح کنید:
"راه حل شما مرا تحت تأثیر قرار داد. تصور کنید من هیچ اطلاعی در این باره ندارم، چطور می توانید آن را برایم توضیح دهید؟"
◀️ نکاتی درباره نحوه بیان سؤال:
▪️سؤال خود را در قالب یک جمله بیان کنید
باید سؤالاتتان را واضح و با جزئیات بپرسید، اما تنها به یک جمله محدود شوند. برای مثال: "چطور می توان کیفیت محصول را بهبود داد؟"
▪️تنها وقتی برای سؤالاتتان گزینهای مطرح کنید که هیچ گزینه دیگری ممکن نیست
البته این موضوع در بیشتر مواقع صادق نیست؛ زیرا معمولاً برای هر مشکلی راه حلهای زیادی وجود دارد.
▪️پاسخ را در سؤالات خود نگنجانید
اگر پاسخ را می دانید، نیاز نیست آن را در سؤالتان بگنجانید. پس سؤالاتی که می پرسید، نباید پاسخهای احتمالی داشته باشد.
▪️تا جای ممکن کمتر حرف بزنید
وقتی از دیگران سؤال می کنید به معنای آن است که می خواهید چیزی که درباره این موضوع می دانند یا حدس می زنند را بدانید. پس ساکت بمانید و تنها گوش دهید. وقتی از فردی به روش درست سؤال می پرسید، باید انتظار داشته باشید چیزهای زیادی از پاسخهای او یاد بگیرید.
نحوه سؤال کردن مدیران باهوش و کارآمد در محل کار
خیلی از ما در زندگیمان با پرسشهایی مواجه می شویم که پاسخ آنها را می دانیم، اما با این حال دوست داریم نظر دیگران را هم جویا شویم. گاهی بعد از پرسیدن این سؤالات احساس کم هوشی کردهایم، در بیشتر مواقع واکنش دیگران سبب ایجاد چنین احساسی در ما شده است. مهم این است چطور از دیگران سؤال بپرسیم.
افراد باهوش از دیگران سؤالاتی می پرسند که پاسخهای خوب و متنوعی دارد و می توانند چیزهای خوبی از آنها یاد بگیرند.
مشکل اینجاست که ما سؤالات محدودکنندهای داریم. بگونهای سؤال می کنیم که پاسخ آن از قبل مشخص است. حتی در خیلی موارد اصلاً به پاسخ طرف مقابلمان توجه نداریم. چون طوری سؤال میپرسیم که پاسخ آن واضح و روشن است.
◀️ سؤالات اشتباه در محیط کار و بهترین جایگزین برای آنها:
▪️سؤالاتی که برای دریافت تائید دیگران پرسیده می شود
این سؤالات تنها ذهن طرف مقابل را محدود می کند. پس او به جای فکر کردن و ارائه بهترین راه حل، تنها پاسخ دلخواهتان را به شما می دهد. مانند اینکه بپرسیم: "بهتر نیست آن سفارش را همین طور که هست تحویل دهیم؟ به نظر شما باز هم باید منتظر بمانیم؟"
خیلی از این سؤالات تنها یک پاسخ دارند و پاسختان کاملاً واضح و روشن است.
می توانید این سؤالات را بدین صورت مطرح کنید:
"به نظر شما درباره این سفارشها چه کاری می توانیم انجام بدهیم؟ فکر می کنید بهتر است چه کار کنیم؟"
این سؤالات پاسخ اصلی را در بر ندارد و هر یک از آنها به طرف مقابل امکان می دهد درباره پاسخ خوب فکر کنند. برای این سؤالات پاسخهای زیادی هم وجود دارد.
▪️سؤالاتی که تنها دو گزینه پیش روی طرف مقابل قرار می دهد
تصور کنید می خواهید یک سفارش به دست مشتری برسانید اما در بین راه متوجه می شوید کیفیت مطلوبی ندارد. درباره آن چاره اندیشی می کنید و فقط دو راه حل برای آن دارید که هر دو جوانب مثبت و منفی دارند. اکنون از اعضای گروهتان سؤال می کنید و دو راه حل مقابلشان می گذارید. "به نظر شما باید تمام کار را از اول شروع کنیم؟ یا باید ادامه دهیم و امیدوار باشیم مشتری متوجه نقصان سفارش نمی شود؟"
اعضای تیم یکی از این دو راه حل را انتخاب می کنند؛ زیرا تنها دو راه حل محدود وجود دارد و ذهنشان به همین دو راه معطوف است. قطعاً راه حل بهتری هم وجود دارد که شما به آن توجه نکردهاید.
پس با پرسش اشتباه و محدودتان، قدرت تفکر درباره راه سوم را از اعضای تیم گرفتهاید. نباید ذهن اعضای گروهتان را تنها با چند راه حل محدود کنید.
▪️سؤالاتی که واقعاً برای دانستن پرسیده نشدهاند
فکر می کنید اگر درباره چیزی سؤال کنید ضعف خود را نشان دادهاید؟ آیا بهعنوان یک مدیر ضعیف و آسیب پذیر جلوه می کنید؟ شاید حق با شما باشد. بهترین راه این است به جای سؤال پرسیدن، توضیح بخواهید. سؤال خود را به این صورت مطرح کنید:
"راه حل شما مرا تحت تأثیر قرار داد. تصور کنید من هیچ اطلاعی در این باره ندارم، چطور می توانید آن را برایم توضیح دهید؟"
◀️ نکاتی درباره نحوه بیان سؤال:
▪️سؤال خود را در قالب یک جمله بیان کنید
باید سؤالاتتان را واضح و با جزئیات بپرسید، اما تنها به یک جمله محدود شوند. برای مثال: "چطور می توان کیفیت محصول را بهبود داد؟"
▪️تنها وقتی برای سؤالاتتان گزینهای مطرح کنید که هیچ گزینه دیگری ممکن نیست
البته این موضوع در بیشتر مواقع صادق نیست؛ زیرا معمولاً برای هر مشکلی راه حلهای زیادی وجود دارد.
▪️پاسخ را در سؤالات خود نگنجانید
اگر پاسخ را می دانید، نیاز نیست آن را در سؤالتان بگنجانید. پس سؤالاتی که می پرسید، نباید پاسخهای احتمالی داشته باشد.
▪️تا جای ممکن کمتر حرف بزنید
وقتی از دیگران سؤال می کنید به معنای آن است که می خواهید چیزی که درباره این موضوع می دانند یا حدس می زنند را بدانید. پس ساکت بمانید و تنها گوش دهید. وقتی از فردی به روش درست سؤال می پرسید، باید انتظار داشته باشید چیزهای زیادی از پاسخهای او یاد بگیرید.
منبع: inc
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
سخنان آموزنده از پانزده کارآفرین بزرگ:
1- استیو جابز (Steve Jobs) بنیانگذار Apple:
"معیاری برای تعیین کیفیت باشید. اغلب افراد عادت ندارند عالی باشند ولی شما می توانید بهترین باشید."
2- ریچارد برانسون (Richard Branson) بنیانگذار Virgin Group:
"بزرگترین علاقمندی من در زندگی این بوده است که برای خودم هدف های دست نیافتنی قرار دهم و سپس تمام سعی خودم را برای رسیدن به این اهداف به کار بندم."
3- جان دی راکفلر (John D. Rockefeller) بنیانگذار Standard Oil:
"پیدا کردن یک دوست در یک تجارت خیلی بهتر از پایه گذاری یک تجارت بر اساس یک رابطه دوستانه است."
4- توماس ادیسون (Thomas Edison) مخترع لامپ:
"من هیچ وقت شکست نخوردم من فقط 10 هزار راه پیدا کردم که به هدف نمی رسید."
5- ری کراک (Ray Kroc) رئیس افسانه ای مک دونالد:
"شانس با تلاش ارتباط مستقیم دارد. هر چقدر بیشتر تلاش کنید خوش شانس تر خواهید بود."
6- دونالد ترامپ (Donald Trump) رئیس سازمان ترامپ:
"گاهی اوقات شما با شکست در یک نبرد، راهی برای پیروزی در جنگ پیدا می کنید. "
7- بیل گیتس (Bill Gates) بنیانگذار Microsoft :
"موفقیت یک معلم فریبکار است . او به افراد باهوش تلقین می کند که شما هیچگاه اشتباه نمی کنید."
8- والت دیزنی (Walt Disney) بنیانگذار کمپانی والت دیزنی :
"یکی از بهترین انواع تفریحات انجام دادن کارهای غیر ممکن است."
9- سام والتون (Sam Walton) بنیانگذار وال مارت:
"داشتن بالاترین سطح انتظار، کلید موفقیت در هر چیزیست."
10- جف بزوس (Jeff Bezos) موسس سایت آمازون:
"برند شما آن چیزی است که مردم در مورد شما می گویند، زمانی که شما در اطاق نیستید."
11- لری الیسون (Larry Ellison) بنیانگذار کمپانی اُراکل :
"زمانی که شما شروع به نوآوری می کنید، باید خودتان را آماده کنید که همه شما را دیوانه خطاب کنند."
12- هنری فورد (Henry Ford) بنیانگذار کمپانی فورد:
"چه شما فکر کنید که می توانید کاری را انجام دهید و چه فکر کنید که نمیتوانید آن کار را انجام دهید، در هر دو حالت درست فکر می کنید."
13- کارلوس اسلیم (Carlos Slim) صاحب کمپانی Telecoms:
"زمانی که شما برای تفکرات و اعتقادات دیگران زندگی می کنید، در حقیقت شما مرده اید."
14- ماری کی اش (Mary Kay Ash) بنیانگذار کمپانی آرایشی بهداشتی ماری کی : "الزاما افراد با استعداد با انبوهی از ایده های ناب بهترین ها نیستند. بهترین ها کسانی هستند که حتی اگر فقط یک ایده دارند رسیدن به آن را دنبال می کنند."
15- لری پیج (Larry Page) بنیانگذار گوگل: "زندگی دو شانس به شما داده است: یکی اینکه تغییراتی بزرگ در دنیا به وجود آورید و دیگری اینکه تغییراتی کوچک در کسانی که دوستشان دارید. هر دو اینها شانس های فوق العاده ای هستند و فراموش نکنید که فرصت شما بسیار کوتاه است و خیلی زودتر از آن چیزی که تصور کنید به پایان نزدیک میشوید.
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
چرا افراد خنگ سریع تر از افراد باهوش پولدار میشوند؟
تا حالا برایتان اتفاق افتاده:
روز و شب به فکر یک کار خوب، یک درآمد خوب، یک ماشین خوب، یک خونه خوب در کل یک زندگی خوب کار میکنید، زحمت میکشید، جون میکنید و تلاش میکنید، خسته میشید اما باز کار میکنید بعد یک روزی ،یک جایی دوستِ خـنــگِ (!) دوران مدرسه تان را میبینید که چه ثروتی اندوخته و چه درآمدی داره و چه زندگی شیک و لوکسی داره، ماشین گرانقیمت، شرکت بزرگ، چند صد نفر کارمند و …
بعد درست در همون لحظه است که این سوال معروف به ذهن تان خطور میکنید:
خدااااااااااااااااااا مگه من چیم از این خِنگه(!) کمتر بود؟؟؟؟
میدونی؛
در واقع هیچیزت کمتر از اون خنگِ پولدار نیست. مشکل از اضافات است!
تو درس خوندی، خیلی هم خوب خوندی تا معدلت بالا باشه، رفتی دانشگاه، پروژه خوب تحویل دادی، رفتی یه جایی سرتو انداختی پایین کار کردی تا افزایش حقوق بگیری، خوب کار کردی تا ترفیع بگیری، بیشتر کار کردی تا اضافه حقوق بگیری، بعد دوباره ادامه تحصیل دادی تا باز اضافه حقوق بگیری و پولت رو گذاشتی بانک تا یک ذره بیشتر بشه !
اما میدونی اون خنگه پولدار چیکار کرده؟
وقتی تو درس میخوندی، اون ترک تحصیل کرده بود
وقتی تو درس میخوندی، اون شروع کرده بود یه جا کار کردن
وقتی تو درس میخوندی، اون بیشتر کار کرده بود
وقتی تو درس میخوندی، اون فهمید چون مدرک درست و حسابی نداره، پس برای پول بیشتر باید بهتر کار کنه
وقتی تو فارغ التحصیل شدی و مدرکت رو گرفته بودی دستت دنبال کار میگشتی، اون روی مهارت هاش کار میکرد
وقتی یه جایی استخدام شدی، اون فهمید که از مهارت هایی که الان داره، میتونه بیشتر درآمد داشته باشه بنابراین تصمیم گرفت برای خودش کار کنه
وقتی تو به فکر اضافه حقوق بودی، اون صبح ظهر شب داشت کار میکرد تا پول بدست بیاره
وقتی تو به فکر اضافه کاری بودی، اون فهمید به زندگیش نمیرسه اگر همیشه کار کنه، برای همین دو نفر رو استخدام میکنه که براش کار کنن
وقتی تو به فکر یک شرکت بهتر با حقوق بهتر بودی، اون به فکر این بود که چطور دو نفر کارگر/کارمندش رو تبدیل به 20 نفر کنه تا بیشتر درآمد داشته باشه
وقتی تو به فکر ترفیع بودی، اون به فکر این بود که شرکت خودش رو ثبت کنه و به صورت رسمی شروع به استخدام کنه
وقتی تو فکر مصاحبه استخدامی بودی، اون به فکر استخدام کارمند خوب
وقتی تو به فکر ادامه تحصیل مجدد بودی برای حقوق بیشتر، اون به فکر دفتر دوم شرکتش بود
و وقتی تو اتفاقی اون خنگِ دوران مدرسه ت رو دیدی با خودت گفتی “خداااااا مگه من چیم ازین کمتر بود؟؟؟؟”
اون داشت میگفت:
“خدایا… ممنونم که شرایطم بدتر از اون بود“
همیشه، با بیشتر دانستن، در شرایط بهتر بودن و یا دسترسی به منابع بیشتر بودن موفقیت حاصل نمیشه… هر کمبودی در زندگی وجود دارد، شانسی برای یک بهتر کردن آن به شما داده شده، واگرنه هیچوقت در چنین شرایطی قرار نمیگرفتید.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
10 ویژگی رفتاری آدم های باهوش
ممکن است ادعا کنید همیشه تعداد افرادی که هوش متوسط دارند بیشتر است؛ در حالی که واقعیت این است که این افراد صرفاً صدای بلندتری دارند. افراد بسیار باهوش ذکاوت خودشان را به رخ دیگران نمیکشند چرا که هوش زیادشان به نظرشان طبیعی میآید و تنها تلاششان این است که بدون جلب توجه آزادانه زندگی کنند. شاید شما اسم این را تواضع یا سادگی و اخلاق نیک بگذارید، اما این افراد در حالت عادی کاملاً متوسط و معمولی به نظر میآیند تا یک روز ناگهان شما را با جرقهای از هوششان حیرتزده میکنند. در این مقاله با ۱۰ ویژگی رفتاری آدمهای باهوش آشنا میشوید.
1. جغد شباند
تحقیقات نشان داده است، افرادی که شب را تا دیروقت بیدار میمانند و به کارهایشان میرسند و در واقع شبها بیشترین میزان کار مفید را دارند نسبت به افراد سحرخیز دارای آیکیوی بالاتری هستند. البته باید گفت که بیدار ماندن تا نیمههای شب، فینفسه شما را آدم باهوشی نمیکند! این افراد برایشان راحتتر است که شبها بیدار بمانند و به وبگردی، مطالعه و یادگیری مطالب جدید بپردازند. چون این یادگیریها در پشت صحنه اتفاق میافتد، دانش و مهارتهایشان معمولاً برای دیگران عجیب است.
۲. ساکتاند
همه فکر میکنند آدمهای ساکت درونگرا هستند و به لحاظ روابط اجتماعی ضعیف عمل میکنند. این همیشه صحیح نیست. نمیتوان گفت که همهی آدمهای ساکت باهوشاند، بلکه افراد باهوش سعی میکنند اگر موقعیتش فراهم باشد گوشهای ساکت بنشینند. این افراد به حرفهایی که زده شده گوش میدهند، فکر میکنند و خود را برای پاسخ آماده میکنند و همیشه سکوت را به گفتگوهای بیهدف ترجیح میدهند.
۳. از مشکلاتشان فرار نمیکنند
یک فرد باهوش اجازه نمیدهد مشکلات فراوانی که در زندگیاش وجود دارد او را شکست دهد. او پیش از اینکه مشکلاتش از کنترل خارج شوند، آنها را اولویتبندی کرده و با آنها دست و پنجه نرم میکند. اگر شما بهراحتی با مشکلاتتان مواجه میشوید، چالشهای زندگی را با آغوش باز میپذیرید و همیشه روی لبهی حاشیهی امن زندگی حرکت میکنید، به نظر میآید بسیار آدم باهوشی هستید.
۴. دوستان باهوش و خلّاقی دارند
دوستانی که در کنار خود دارید همیشه نشاندهندهی بخشی از شخصیت شما هستند. افرادی که هوش استثنایی دارند، دایرهی دوستانشان را هم از بین افراد باهوش، فرهیخته و خلّاق انتخاب میکنند. همیشه استثناهایی هم بر این امر وجود دارد. اما اگر ۸۰٪ از آدمهای زندگیتان آدمهای باهوش و جالبی هستند، احتمال میرود که شما هم جزو دستهی افراد باهوش قرار بگیرید.
۵. برای کامل شدن تلاش میکنند
هوش فراوان را نمیتوان از ظاهر فرد و یا صرفاً صحبتهایش دریافت، بلکه میتوان آن را در اینکه این افراد چگونه با خود رفتار میکنند جست. افراد باهوش همیشه به دنبال تکامل هستند، به همین دلیل است که هر بار که آنها را ملاقات میکنید متوجه تغییرات و پیشرفتهای کوچکی در آنها میشوید. این ذهنیّت کمالگرا در تمام جنبههای زندگی افراد باهوش خود را نشان میدهد؛ در ظاهرشان که سعی میکنند همیشه در بهترین حالت خود باشند؛ تلاش برای اینکه فنّ بیان خوبی داشته باشند و یا این که ساعتها تمرین میکنند تا در گلف و یا پرتاب دارت بهتر شوند.
۶. از خود انتقاد میکنند
همهی ما همهجا افراد خودشیفتهای را میبینیم که مرتب در مورد اینکه چقدر خوب هستند به خودشان و دیگران دروغ میگویند. پس اگر در این بین فردی را ببینیم که انتقادپذیر است و مرتباً خودش را نقد میکند نفس راحتی میکشیم. همین امر که فردی به دنبال فخر فروشی و تحت تأثیر قرار دادن دیگران نیست و پیوسته به دنبال عیبهای خود و اصلاح کردن آنهاست، هوش او را نشان میدهد.
۷. دوست دارند مطلع باشند
افراد باهوش همیشه از تازهترین خبرها در زمینههای مختلف آگاهاند و همیشه در پی افزایش ذره به ذرهی آن هستند. اخبار داخلی و خارجی را دنبال میکنند و تلاش میکنند یاد بگیرند برای بهبود مسائلی که مستقیماً به زندگیشان مربوط است چه قدمی بردارند. هدف همیشگی این افراد یادگیری چیزهای جدید، جمع کردن اطلاعات و افزایش مهارتهایشان است. آنها هیچوقت بیکار نمینشینند و همیشه راهی برای مشغول بودن خود پیدا میکنند.
۸. پیوسته مشغول انجام کارهای مختلف هستند
یک شاخص خوب برای شناختن فرد باهوش این است که همیشه بهطور همزمان مشغول انجام چند پروژه و فعالیت هستند. زبان فرانسویشان را تقویت میکنند، دستورالعمل تعمیر شیرآب خانه را میخوانند، کلاس رقص میروند، دستورپخت غذاهای جدید یاد میگیرند و یا مشغول گردآوری کتابهای مربوط به معماری قرون وسطی هستند. درحالیکه بسیاری از افراد دوست دارند شغلی داشته باشند، افراد باهوش در پی پر کردن وقت آزادشان با فعالیتهای مفیدی هستند که آنها را در مسیر پیشرفت و یادگیری قرار دهد.
۹. سؤالهای بجا میپرسند
وقتی با فرد باهوشی صحبت میکنید او مدام وسط حرف شما نمیپرد و با سروصدای زیاد سعی نمیکند مکالمه را به تنهایی به دست گیرد. افراد باهوش معمولاً به آرامی گوش میدهند و ممکن است لحظاتی برای فکر کردن به آنچه شما گفتهاید سکوت کنند اما در جای صحیح سؤالی میپرسند که دقیقاً در جای درست پرسیده شده است. به شما مشاورههای مفیدی میدهند یا مسیر مکالمه را به سمتی میبرند که خودتان به نتیجهی مطلوب برسید. اگر دوستانتان از همصحبتی با شما لذت میبرند و به شما گفتهاند که شنوندهی خوبی هستید، شما احتمالاً بهترین و باهوشترین دوست آنها بودهاید.
۱۰. تصور نمیکنند که خیلی باهوشاند
به دلیل وجود واقعیتی به نام اثر دانینگ-کروگر افرادی که از سطح پایینی از هوش و شایستگی برخوردارند معمولاً در بیان تواناییهای خود مبالغه میکنند، درحالیکه افراد باهوش تواناییهای خود را دست کم میگیرند. دلیل این امر این است که شما هرچقدر باهوش باشید متوجه میشوید فاصلهی شما با کمال چقدر است و هیچگاه از سطح رشد و پیشرفت خود احساس رضایت نمیکنید.هوش واقعی هیچگاه کاملا از دید دیگران دور نمیماند. اینطور نیست که افراد باهوش مدام در حال معمولی جلوه دادن خود باشند، بلکه آنها فقط هوش خود را به رخ دیگران نمیکشند و با آن خودنمایی نمیکنند. هرچند این ده نشانه بهراحتی چهرهی واقعی آنها را نشان میدهد.
و حالا شما چندتا از این ویژگی ها رو دارید؟
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg
ﺣﻮﺍﺱ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﺣﯿﻦ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺳﺮﯾﻊ ﺗﺮ ﭘﺮﺕ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ !
ﺁﯾﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮐﺎﺭ ﻣﺸﮑﻞ ﺩﺭ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺍﺭﯾﺪ؟ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﻧﻈﺮﻫﺎﯼ ﺷﮕﻔﺖ ﺍﻧﮕﯿﺰﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺫﻫﻨﺘﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺍﻧﯿﺪ!
اگر در ﺯﻣﺎﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮐﺎﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺣﻮﺍﺳﺘﺎﻥ ﭘﺮﺕ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻣﺜﺒﺘﯽ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ﺩﻓﺘﺮ ﮐﺎﺭﺗﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻃﺒﻖ ﯾﮏ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺟﺪﯾﺪ ﮐﺎﺭﻣﻨﺪﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﺭﺷﺎﻥ ﻣﺸﮑﻞ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻫﻮﺷﯽ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﮑﺎﺭﺍﻧﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﺍﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ، ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎﻫﻮﺵ، ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺫﻫﻨﯽ ﺳﺨﺖ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻧﻈﺮﺍﺕ ﺷﮕﻔﺖ ﺍﻧﮕﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﺪﺍﻭﻡ ﺍﺯ ﻣﻐﺰ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﺁﻧﻬﺎ
ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ.
ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻧﺪ ﻫﺎﻟﻮﻭﻝ ( Ned Hallowell ) ﮐﻪ ﺭﻭﺍﻧﭙﺰﺷﮏ ﺍﺳﺖ : «ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﮐﺪﺍﻡ ﻧﻈﺮ ﺍﻭﻟﻮﯾﺖ ﺩﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﮐﻨﻨﺪ، ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ؛ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﭘﺮﺕﮐﻨﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺣﻮﺍﺱ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﮑﻠﯽ ﺑﺎﻟﻘﻮﻩ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺣﺲ ﺿﻌﻒ ﻭ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺑﺎ ﺣﺠﻢ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﯾﮑﺠﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ . »
ﺍﻭ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﻐﺰﻫﺎ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺍﺕ
ﺧﻮﺩ ﮐﻢ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺋﯿﺴﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ . ﺑﺎﺳﺠﺎﻥ ﺟﻮﺑﯿﮏ ( Bostjan Ljubic ) ﻣﻌﺎﻭﻥ ﺍﺳﺘﯿﻞ ﮐﯿﺲ ( Steelcase ) ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺭﺍ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﺮﺩ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩ :
« ﮐﺎﺭﻓﺮﻣﺎﯾﺎﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ
ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﺗﺎﺏ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ انجام همزمان چندکار ﺩﺭ دفتر کار ﺭﻭﯼ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﺍﮔﺮ ﺑﯿﺶ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺑﻘﯿﻪ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﮔﺬﺍﺭ ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﻻﺍﻗﻞ ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﺗﺎﺛﯿﺮﮔﺬﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺑﻘﯿﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ.
ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﺮﯾﻖ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﺳﺮﯾﻊ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻐﺰ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﻓﺸﺎﺭﻫﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﭘﺮﺕ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺣﻮﺍﺱ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﺿﺎﻓﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻣﻐﺰ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺁﻣﺎﺭ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﭘﺮﺕﮐﻨﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺣﻮﺍﺱ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﻫﺴﺘﻨﺪ . »
ﺍﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ۱۰۰۰۰ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺍﺯ ۱۷ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻓﻨﺎﻭﺭﯼ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ ﮐﺎﺭ، ﻣﺘﻤﺮﮐﺰ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺎﺭﮐﻨﺎﻥ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﭘﺮﺕ ﺷﺪﻥ ﺣﻮﺍﺱ برای یک کارمند دفتری، ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺳﻪ ﺩﻗﯿﻘﻪ است!
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg